برای کیانوش آسا، یکی از شهدای مظلوم جنبش سبز

کیانوش آسا از جوانان نخبه کرمانشاهی بود، دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد، دانشگاه علم و صنعت تهران درس می‌خواند. خانواده‌ای فقیر دارد، او یتیم بود و پدر نداشت و سرانجام پدر نشد و داغ دامادی بر دل مادرش گذاشت و در تاریخ جاودانه شد.

مادرش بی‌سواد و روستایی است هنوز سربند بر سر دارد، پاک و بی‌آلایش و به صداقت همه مردم ایران است. به همین خاطر نه می‌تواند مصاحبه بکند و نه کسی سراغش را می‌گیرد تا با او مصاحبه داشته باشد. از طبقه ضعیف جامعه است و شاید امید داشت فرزندش نور خوشبختی، به خانه‌اش بیاورد که نصیب نشد. او هنوز از ترس تشر قاتلین فرزندش و در فراق جگرگوشه‌اش؛ خوب گریه نکرده است؛ بغض در گلویش مانده، به او هم گفته‌اند فریاد نزند، حرفی نزند؛ به همین خاطر خنده بر لب ندارد، در دل می‌گرید. هنوز بغض گلویش نترکیده و راحت گریه نکرده است!! روزی بعض گلوی مادر بی‌کس آسا کار خود را می‌کند و بنیان ظالمین فرزندکش او را می‌سوزاند. دیــر باشد یا زود! کم باشد یا زیاد. و این سنت تاریخ است ؛ آه مظلوم، ظالم را سرنگون می‌کند.

در ایام برگزاری مجلس فاتحه او در کرمانشاه، هیچ مقامی به دیدار خانواده‌اش نرفت و تنها بودند و بی‌کس. نه از رجال سیاسی کشور، کسی سراغش را گرفت و نه از اصلاح‌طلبان کرمانشاهی و نه از نمایندگان مجلس. کسی به این مادر پسرمرده تسلیت نگفت و با او همدردی نکرد فقط همکلاسی‌هایش به خانه او آمدند و به مادرش تسلیت گفتند. شاید دیگران ترسیده‌اند که نکند«هُـــــرم و نفس آزادی‌خواهی آسا» بر غیرتشان اثر کند …و خدایی ناکرده آنان هم هوایی بشوند و فریاد آزادی‌طلبی سر بدهند.

مرگ آسا خاموش و آرام و بی همهمه بود، هیج کس برای مرگ او بیانیه و اطلاعیه صادر نکرد و هیچ کمیته‌ای برای احقاق حقش تشکیل نشد چون ازطبقه ضعیف جامعه بود. من او را ندیده‌ام و نمی‌شناسم ولی در این مدت مادر و خانواده‌اش را دیدم. من نیز از تبار اویم. کسی نداشت که از او حمایت بکند، کسی به خانه او نیامد تا مادرش را دلداری بدهد، کسی هم به حرف مادرش گوش نمی‌دهد چون ما را عادت داده‌اند فقط بشنویم و حرف نزنیم و دیگران بهتر از ما صلاح خیر و شر ما را می‌دانند!! شاید صلاح خیر دانسته‌اند و به دیدار خانواده‌اش نیامده‌اند.ما از یک نسل و از یک قبیله‌ایم؛ نسل محرومان و قبیله بی‌کسان.

در ایام بعد از انتخابات خرداد88، غیرت احزاب اصولگرای کشور مرد و سوخت و حمیت و جوانمردی در وجودشان خشکید، چون در اندیشه نابودی رقیب بودند و پنداشتند رقیب اهریمن است و آنان، دم از همراهی با بازداشت‌شدگان ندادند. احزاب اصلاح‌طلب کرمانشاهی هم دست کمی از راستگرایان نداشتند؛ اما اینان ترسیدند، ترسیدند مبادا فردا کسی با آنان مصاحبه نکند و اسمی و رسمی در روزنامه‌ها و فهرست دنیاطلبان سیاسی نداشته باشند به همین خاطر تقیه کردند. به روزهای چهلــم بزرگداشت مرگ کیانوش آسا و دیگر جان باختگان حوادث اخیر نزدیک می‌شویم؛ غم غربتشان را با چلچله چراغانی مجلس عزایشان به فریاد آزادی‌خواهی تبدیل کنیم.

منبع: وبلاگ تقریرات

شهید شدن دختر جوان با اصابت گلوله در تظاهرات امروز شنبه سی خرداد

مکان: خیابان کارگر، تقاطع خسروی و شهید صالحی، ساعت 7:20 مورخه 20 ژوئن، سی خرداد

به روح بلند و آزاده ات با نهایت افتخار درود می فرستیم و به روی ماه تو و صداقت حق طلبیت قسم یاد می کنیم که تا آخرین نفس فریادت را بر سر این بی شرفان دیو سیرت و کریه صورت نعره بزنیم و تا روزی که حقت را تمام و کمال پس نگرفتیم آرامش بر ما حرام باد ! امروز که جامه سبز امیدت را بر تنت کفن کردند و امروز که دستان بلند و گرم و مفتخرت را به گلوله نا مردی پایین آوردند بدانند و آگاه باشند که صدای الله و اکبر و فریاد مرگ بر دیکتاتور ما را بلند تر کردند و روی پلید و زشت خود را به آزدگان بیشتری نشان دادند . هزاران هزار دشت لاله سرخ تقدیم روح سبز تو باد ! و من به احترامت از جای بر می خیزم و در این سکوت دلگیر دندان خشم همچنان بر جگر خسته می فشارم و به تو می اندیشم…